Friday, February 12, 2010

کانون هفتم

قرار شد به نیت دو صفر هفت، جلسه هفتم کانون بصورت فوق برنامه و با ارائه یک لیست هیجان انگیز توسط پسرخاله برگزار شود. اینطوری شد که همه خوشحال و خندان لامپهای توی کله هامونو خاموش کردیم و رفتیم سئول که آواتا... ببخشید، فیلم انتخابی ببینیم. برای همین من فکر کردم اندکی درباره کارنامه کانون در شش جلسه گذشته توضیح بدم که به سینمای انگلیس اختصاص داشت.

در جلسه اول یه آدمی دیدیم که مخش باد کرده بود و آخر فیلم هم خودش کلا باد کرد و رفت هوا. جلسه دوم یه ادم دیگه بود که دنبال یه دختر گمشده می گشت اما همش با آدمای لخت و پتی مواجه می شد. آخرش هم چون نتونست جلوی خودشو بگیره توی آتیش جهنم سوخت. در جلسه چهارم یه نفر به جای مسیح اشتباه شده بود و همه دنبالش می دویدند. حتی یه دور هم رفت فضا و اومد اما نتونست خلاص شه و آخر هم به صلیب کشیده شد. بعد رسیدیم به جلسه چهارم که در اون یه خانمی زده بود به سرش که توی یه خونه ترسناک بمیره. آخرش هم با مغز رفت تو درخت و سقط شد. جلسه پنجم درباره اقتباس ادبی بود، اما اسم فیلم خیلی بی ادبی بود. داستان زندگی یه آدمی بود که تو بچه گی اونجاش لای پنجره گیر میکنه و تو بزرگسالی هم جاهای دیگه گیر میکنه. و اما در جلسه ششم یک فیلم دیدیم که هی سیاه و سفید میشد و هی رنگی و معلوم نبود چرا. ظاهرا کارگردان گفته بوده هر جا حال کردم و وسعمون هم رسید رنگی میسازیم. وسط فیلم هم یه زن لخت میومد و میرفت و باعث شد فیلم رده بندی ایکس بگیره. آخرش هم همه زدن همه رو کشتند.
به این ترتیب به جلسه هفتم میرسیم و قرار شد آوات... ببخشید، یه فیلم خوب پیدا کنیم و ببینیم و چون همه عینک دودی داشتیم قراره که فیلم سه بعدی ببینیم.
شهرام

1 comment:

  1. khayliiiiiiiiiiii aaaali, thanks shahram jan!

    ReplyDelete